- ۹۳/۰۵/۰۶
- ۱۳ کامنت
خیلی وقت بود که شازده کوچولو یجا ته کتابخونه لا بلای کتابای قطور یگوشه قایم شده بود.این شازده کوچولو با کتابای دیگه خیلی فرق داره چون هر از گاهی یدور دیگه از اول میخونمش اونم کی مننننن که گاهی ته کتابارو میخونم که سریع بفهمم تهش چی میشه خخخ میدونم الان دارین فوحشم میدین که نویسنده کمرش شکست با این حرکت من .اینو گفتم که تفاوت این کتاب معلوم شه.چند روز پیش یکی از دوستای قدیمیم اس ام اس (پیامک)داد که یکاری واسم میکنی؟؟؟؟؟ راستش کم پیش میومد که ازم خواسته ای داشته باشه دلم هزار جا رفت که چی شده یعنی؟اما دیدم نوشته یدور از رو شازده کوچولو مینویسی برام؟راستش از اون درخواستایی بود که آدم نمیتونه نه بگه هیچی دیگه سریع نشستم که بنویسم تو دلم گفتم خوبه از این کتاب چند جلدیا نگفته بود و گرنه یه سالی باید میموندم خونه خخخخ راستش دلم نومد بعضی جمله های قشنگشو ننویسم واستون چند تا شونو گلچین کردم امیدوارم خوشتون بیاد.
_فراموش کردن یک دوست خیلی غم انگیز است.من هم می توانم مثل آدم بزرگها بشوم که فقط اعداد و ارقام چشم شان را می گیرد.و باز به همین دلیل است که رفته ام یک جعبه رنگ و چندتا مداد خریده ام.
_چه دیار اسرار آمیزی است دیار اشک
_آدم بزرگها عاشق اعداد و رقم اند. اما ما که مفهوم حقیقی زندگی را درک می کنیم میخندیم به ریش هرچه عدد و رقم است.
تعداد جمله ها زیاد بود دیگه بقیشو حال نداشتم بنویسم خخخ یه همچین آدم تنبلیم. در ضمن عید همگی مبااااااارک
- ۹۳/۰۵/۰۶